پنج شنبه 25 بهمن
پنج شنبه بیست و پنجم بهمن نود و دو: سلام گلبرگ گلم.. ببین امروز داداشی ها چی خریدن .. میگن برای ساتیار نخریدیم ولی مگه میشه تو ببینی و نخوری : و اما چند تا خاطره ی از قلم افتاده: -خیلی وقته کارتهای صد آفرین رو جمع کردم (به جز اندام ها)، ولی سی دی رو هر چند روز یه بار برات میذارم.. یکی دو هفته ی گذشته، بسته ی کارتها رو باز کردی و همه رو پرت و پلا کردی .. چیزی که برامون جالب بود اینه که این دو کارت رو بهمون نشون دادی و هی میگفتی : شـــی.. (به شیر میگی شی).. منظورت این بود که چرا هر دو تا رو نوشته شیر. هر وقت عکسارو میاری و میگی شـــــــی ، من و بابا بهت میگیم این شیر، سلطان جنگله...
نویسنده :
مامان
18:50